نوشتههای تازه
فکس: ۰۲۱۲۶۸۵۶۲۴۳
شماره تماس: ۰۲۱۲۶۸۵۶۲۴۳
ساعات کاری شرکت: ۸:۱۵ تا ۱۷
پست الکترونیکی: info[at]afarinesh.vc
آدرس: خیابان باهنر بعد از چهاراه مقدسی بعد از کوچه صالحی پلاک ۴۹۷
یکی از مراحل جذب سرمایه برای استارتاپها، ارزشگذاری است. به این معنا که مبلغ سرمایهگذاری با چه درصدی از ارزش استارتاپ برابری میکند. به کمک روشهای سرمایهگذاری استارتاپها میتوان ارزش حدودی هر استارتاپ را بدست آورد.
ارزشگذاری استارتاپها تلفیق علم و هنر است. دادههای در دسترس برای بررسی اوضاع بسیار محدود است، بنابراین بایستی علم درستی از کنارهم قرار دادن فرضیات و شرایط موجود را داشته باشید. همچنین هنر توافق هم در این مسئله مطرح میشود؛ به این معنا که ارزشگذاری به صورتی باشد که هم شما و هم سرمایهگذار راضی باشید.
روشهای سرمایهگذاری بسیار متنوعاند. در ادامه روشهای ارزشگذاری استارتاپها را معرفی کرده و مزایا و معایب هرکدام را بیام میکنیم.
همچنین میتوانید برای مطالعه بیشتر به مقاله صندوق سرمایه گذاری خطر پذیر وارد شوید.
این روش برای استارتاپهای فعال در مراحل اولیه کاربرد دارد. در این روش عوامل موثر برای پیشرفت استارتاپ لیست شده و به هر عامل وزنی اختصاص داده میشود. در مراحل ارزیابی به هر عامل امتیازی تعلق میگیرد. مجموع حاصلضرب نمره و وزن هر عامل، ارزش استارتاپ مورد نظر را تعیین میکند. این عوامل به همراه وزن پیشنهادی به صورت زیر است:
توانایی تیم مدیریت/بنیانگذاران استارتاپ: وزن ۳۰%
اندازه فرصت استارتاپ: وزن ۲۵%
محصول/فناوری: وزن ۱۵%
میزان رقابتی بودن محیط: وزن ۱۰%
کانالهای فروش و بازاریابی: وزن ۱۰%
نیاز به جذب سرمایه بیشتر: وزن ۵%
بازخورد مشتریان: وزن ۵%
در نظر گرفتن اهمیت هر یک از عوامل و فاکتورهای مختلف در استارتاپ
سرعت
سادگی
کیفی بودن نحوهی امتیازدهی
عدم دقت لازم
این روش ارزشگذاری، عموماً برای استارتاپهایی که احتمال شکست آنها وجود دارد و بنیانگذاران قصد فروش استارتاپ را دارند به کار برده میشود. به همین دلیل فرض میشود که ارزش یک استارتاپ برابر است با تمامی هزینههایی که تاکنون برای راهاندازی و تداوم فعالیت آن صرف شده است. استدلال اساسی این روش نیز آن است که یک سرمایهگذار برای آن که در استارتاپی که شرایط مناسبی ندارد سرمایهگذاری کند، حاضر نیست مبلغی بیش از هزینههای صرف شده برای استارتاپ بپردازد.
محاسبهی حداقل ارزش استارتاپ
نادیده گرفتن پتانسیل رشد استارتاپ
در نظر نگرفتن ارزش داراییهای نامشهود استارتاپ مانند ارزش برند
کاربرد اصلی این روش برای ارزشگذاری استارتاپهایی است که هنوز به درآمدزایی نرسیده و در مراحل اولیه هستند. در این روش، ارزش استارتاپ با چند شاخص کلیدی، بدون نیاز به اطلاعات پیشبینی مالی استارتاپ انجام میشود. این شاخصها شامل موارد زیر است:
ایده
نمونه اولیه محصول
تیم مدیریت
شراکتهای راهبردی
فروش
برای هرکدام از این معیارها ارزشی تعیین میگردد و در نهایت ارزش استارتاپ برابر با مجموع مبالغ اختصاص داده شده به هر شاخص است.
در نظر گرفتن عوامل مختلف
دقت پایین
روش تجمیع عوامل ریسک نیز مشابه با روشهای کارت امتیازدهی و دیو برکس بر اساس مقایسه و تجربه انجام میگیرد. به همین دلیل از این روش برای ارزشگذاری استارتاپهایی که در مراحل اولیه و پیش از درآمدزایی قرار دارند استفاده میشود.
در این روش با توجه به نوع استارتاپ، ۱۱ریسک موجود لیست میشوند و سپس بر اساس این که عامل ریسک اثر منفی یا مثبتی بر عملکرد آینده استارتاپ داشته باشد، امتیازی بین منهای ۲ تا مثبت ۲ به آن اطلاق میشود. در پایان عدد بدست آمده در میانگین نرخ استارتاپها در مرحلهی موجود ضرب میشود. تعدادی از عوامل ریسک عبارتند از ریسک مدیریتی، ریسک اقتصادی، ریسک قانونی، ریسک اندازه بازار، ریسک نمونه اولیه محصول، ریسک خروج سرمایهگذار، ریسک شدت رقابت، ریسک مقیاسپذیری، ریسک مدل درآمدی، ریسک وجود نمونههای مشابه خارجی و…
در نظر گرفتن ریسکهای مهم کسب و کار
نیاز به درک زیاد از شرایط استارتاپ
روش ارزشگذاری همنوایی بیشتر توسط شتابدهندهها و سرمایهگذاران فرشتهای که استارتاپهای زیادی برای جذب سرمایه به آنها مراجعه میکنند استفاده میشود. این روش، یک استراتژی برای سرمایهگذاری در استارتاپهایی است که در مراحل بذر و اولیه قرار دارند. در این روش ارزش تمام استارتاپها یکسان فرض میشود و در ازای دریافت درصد ثابتی از سهام (برای مثال ۱۰%)، سرمایه ثابتی (برای مثال ۱۰۰ میلیون تومان) به آنها اعطا میشود. بنابراین استارتاپها در این شرایط فقط میتوانند پیشنهاد سرمایهگذاران را قبول یا رد کنند.
صرفهجویی در زمان و هزینهی سرمایهگذار
عدم ارزشگذاری درست استارتاپ
روش ارزشگذاری سرمایهگذار خطرپذیر برای استارتاپهای مرحله میانی و پایانی که در آستانه درآمدزایی هستند و یا مدت زمان زیادی از درآمدزایی آنان نگذشته است کاربرد دارد. ارزش استارتاپ در این روش به بازده مورد انتظار سرمایهگذار وابسته است، به همین دلیل این روش با عنوان سرمایهگذار خطرپذیر نامگذاری شده است. با توجه به این که بازده مورد انتظار سرمایهگذاران خطرپذیر در مقایسه با نرخ بهره بدون ریسک بسیار بیشتر است، در این فرمول به جای استفاده از درصد، از رقمی استفاده میکنند که نشان دهنده چند برابر شدن سرمایه اولیه است. برای مثال بازده مورد انتظار سرمایهگذار در افق ۵ ساله میتواند برابر با ۷۰ باشد، بدین معنی که سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیون تومان پس از ۵ سال به ۷ میلیارد تومان تبدیل خواهد شد.
سرعت بالا
ساده بودن فرآیند
دقت پایین
کیفی بودن بازهی مورد انتظار سرمایهگذاران
در نظر نگرفتن ریسکهای پیش روی استارتاپ
کاربرد روش نمونهکاوی تحلیلی برای ارزشگذاری استارتاپهایی است که در مراحل میانی یا پایانی فعالیت میکنند. در روش نمونهکاوی تحلیلی که روشی نسبی و مقایسهای است، برای ارزشگذاری، هر استارتاپ را با نمونههای مشابه بینالمللی آن که عدد ارزشگذاری قابل اتکایی از انها اعلام شده است، مقایسه میکنند. در این روش پس از یافتن استارتاپ مرجع که بایستی از نظر مدل کسب و کار و ارزشهای پیشنهادی شبیه استارتاپ مورد ارزشگذاری باشد، دو استارتاپ را از نظر عوامل مختلف با یکدیگر مقایسه میکنیم.
برای آن که ارزش درستی از استارتاپ مبدأ به دست آید باید عوامل مقایسه را تعدیل سازی کرد. برای مثال چون استارتاپ مرجع در کشور دیگری فعالیت میکند، باید عواملی نظیر اندازه بازار، مرحله توسعه استارتاپ، جمعیت، سرانه تولید ناخالص داخلی و … را با استارتاپ مبدأ مقایسه کرده و با ضرب نسبت هر یک از این عوامل در میزان ارزشگذاری استارتاپ مرجع، میتوان ارزش استارتاپ مبدأ را تخمین زد. قابل ذکر است، هر چه تعداد عوامل تعدیل را در این روش افزایش دهیم، نمیتوان تمام شرایط و جنبههای مختلف کسب و کار استارتاپ مبدأ و مرجع را با یکدیگر تطبیق داد. بنابراین از روش ارزشگذاری نمونهکاوی تحلیلی عموماً برای ارزیابی صحت نتیجه به دست آمده از سایر روش های ارزش گذاری استارتاپ ها استفاده میشود.
کم دردسر
سریع
دشوار بودن یافتن استارتاپ دقیقا مشابه
این روش برای یافتن ارزش اکثر استارتاپها در مراحل مختلف کاربرد دارد. هرچند به دلیل وجود اطلاعات بیشتر و قابل اتکاتر از استارتاپهای مراحل میانی و پایانی، دقت این روش برای ارزشگذاری این گونه استارتاپها بیشتر خواهد بود. در این روش، هنر توافق همان چیزی است که ارزشگذاری را تعیین میکند. بدین معنا که سرمایهگذار و موسسین استارتاپ بر روی یک عدد خاص برای ارزش استارتاپ به توافق میرسند.
عدم نیاز به محاسبات پیچیده
سختی اعلام ارزش استارتاپ
دقیق نبودن
روش ارزشگذاری مقایسهای هم برای استارتاپهای مراحل اولیه که به درآمدزایی نرسیدهاند و هم مراحل میانی و پایانی که به درآمدزایی رسیدهاند کاربرد دارد. در این روش، شاخص کلیدی سنجش استارتاپ تعیین میگردد، سپس در مقایسه با استارتاپ مشابه، عددی حاصل میشود. ضرب این عدد در ارزش استارتاپ مشابه، ارزش این استارتاپ را تعیین میکند.
سرعت بالا
دقت پایین
در نظر نگرفتن ریسکهای استارتاپ
روش ضرایب برای ارزشگذاری استارتاپهای مراحل میانی یا پایانی مناسبتر است. این روش ارزش گذاری استارتاپ ها بر پایه مقایسه است. برای محاسبه ارزش استارتاپ از طریق روش ضرایب، کافیست آمار فروش، درآمد یا سود آن را با شرکتهای مشابه سهامی عام که اطلاعات آنان در بورس موجود است قیاس کنیم. نکته مهم در این روش، انتخاب شرکتهای بورسی با ماهیتی مشابه استارتاپ مورد ارزشگذاری است؛ به این معنی که شرکت بورسی از نظر عملیات، پتانسیل رشد و ریسکهای کسب و کار شبیه استارتاپ مورد ارزیابی باشد.
ساده
سریع
ساختار مالی و عملیاتی متفاوت استارتاپها و شرکتهای بزرگ
دشوار بودن یافتن شرکت مشابه استارتاپ مورد نظر
کاربرد روش ارزشگذاری جریانهای نقدی تنزیل شده برای ارزشگذاری استارتاپهایی است که رشد خود را پشت سر گذاشته و در مراحل میانی یا پایانی قرار دارند. چرا که برای استفاده از این روش بایستی اطلاعات پیشبینی مالی استارتاپ برای حداقل ۳ سال آینده موجود باشد. ۹۰% شرکتهای سرمایهگذاری خطرپذیر از روش ارزشگذاری جریانهای نقدی تنزیل شده برای ارزشگذاری استارتاپها استفاده میکنند.
روش جریانهای نقدی تنزیل شده که برای محاسبه ارزش شرکتهای سهامی عام نیز به کار گرفته میشود بر این فرض استوار است:
ارزش یک استارتاپ با مجموع ارزش فعلی جریانات نقدی آزاد آن در سالهای آینده برابر است. بنابراین برای ارزشگذاری یک استارتاپ با روش جریانهای نقدی تنزیل شده کافیست درآمدها و هزینهها را برای ۳ تا ۵ سال پیشبینی و سپس با در نظر گرفتن نرخ تنزیل مناسب، ارزش جریانهای نقد استارتاپ را در زمان حال محاسبه کنیم. چالش اصلی در این روش، دقت پیشبینی عملکرد مالی استارتاپ در سالهای آتی با در نظر گرفتن مدل درآمدی استارتاپ، مدلهای رشد درآمد و هزینههای آن، تأثیر رقبا بر درآمد، وضعیت اقتصاد کلان و … است.
دقیقترین روش
در نظر گرفتن بسیاری از اطلاعات درونی و عوامل مختلف استارتاپ
نیاز به اطلاعات تاریخی استارتاپ
روش باید پیشبینی مالی استارتاپ برای حداقل ۳ سال آینده موجود باشد
پیشبینی مالی نادقیق منجر به خطا در ارزشگذاری خواهد شد.
با توجه به این که روش ارزشگذاری شیکاگو تا حد زیادی مبتنی بر روشهای ضرایب و جریانهای نقدی تنزیل شده است، کاربرد این روش برای ارزشگذاری استارتاپهای مراحل میانی و پایانی است. در این روش ۳ سناریوی محتمل (موفقیت، بقا و شکست) برای آینده استارتاپ در نظر گرفته میشود و برای هر سناریو احتمالی در نظر گرفته میشود. سپس از هر سناریو ارزش متفاوتی برای استارتاپ به دست خواهد آمد که میتوان با محاسبه میانگین وزندار این سه رقم، ارزشگذاری نهایی استارتاپ را به دست آورد.
در این روش المانهایی از سایر روش های ارزش گذاری استارتاپ ها، به خصوص روش ضرایب و جریانهای نقدی تنزیل شده به کار گرفته میشود، بنابراین روش شیکاگوی اول در اساس روش مستقل و جدیدی برای ارزشگذاری استارتاپ ارائه نمیدهد.
بررسی سناریوهای مختلف برای آینده استارتاپ
در نظر گرفتن ریسکهای محتمل
سختی
وابستگی به شهود و تجربه تیم ارزشگذار
وش ارزشگذاری گزینههای موجود برای تخمین ارزش استارتاپهایی که در مراحل میانی یا پایانی قرار دارند کاربرد دارد، چرا که این روش در واقع نوع پیچیدهتری از روش ارزشگذاری جریانهای نقدی تنزیل شده است. گزینههای موجود به معنی تمام انتخابهایی است که در برابر استارتاپ قرار دارد؛ گزینههایی مانند تصمیم به ورود به بازارهای جدید، متوقف کردن تولید یک محصول یا موارد دیگر. این گزینهها نشان دهنده انعطاف استارتاپ برای خلق ارزش است به طوری که انتخاب هر یک از گزینهها میتواند تأثیر متفاوتی بر آینده استارتاپ داشته باشد. برای مثال ورود به بازارهای جدید میتواند منجر به رشد شدید استارتاپ شده و یا باعث افزایش ریسک رقابت شود. بنابراین هر یک از گزینهها میتواند مستقیماً بر ارزش استارتاپ در آینده اثرگذار باشد.
بررسی ریسکهای مختلف استارتاپ
دشواری و پیچیدگی
بهترین روش ارزش گذاری برای استارتاپهای مختلف، با توجه به نوع و شرایط استارتاپ متفاوت است. همچنین بهتر است به چند روش مختلف استارتاپ ارزشگذاری شود تا حدود بهتری از ارزش واقعی استارتاپ بدست آید.
داراییها را در سرمایهگذاری نظیر تیم، شاخصهای مختلفی مانند KPI و … را بایستی با رقبا مقایسه کرد. مطالعهی بازار را نباید فراموش کرد. یادتان باشد که ارزش گذاری استارتاپ باید واقعبینانه صورت بگیرد. شما نمیتوانید با ارزش گذاری بالا بهخوبی در مسیر خود قدم بردارید و برای رسیدن به انتظارات کاذبی که در زمینهی رشد و … ایجاد کردهاید شکست خواهید خورد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.